هر چند علت های مختلفی در ابتلای به اعتیاد مطرح شده است، اما بیشتر تخدیر روان و تجربه تغییر حالات روانی ناشی از سرخوشی و نشئه است که سبب گرایش به اعتیاد می شود و به این ترتیب، شخص معتاد از خود می گریزد و دچار خود فراموشی می شود و این درست برعکس جریان مقتدر خودشناسی و معرفت النفس موجود در تعالیم نماز است. نمازگزاران با تکرار دایم آیات هفتگانه سوره حمد(سبع المثانی) که "چون حلقه های به هم متصل، هر کدام راهگشای بعدی می باشد" پیوسته سرنوشت خود را مرور می کنند و در مسیر خودشناسی و خود باوری گام بر می دارند و با اعتقاد به "إیاک نعبد و إیاک نستعین" از هیچ کس و خیچ چیز، جز خدا برای التیام دردهای خویش یاری نمی جویند.
و این گونه است که نماز حقیقی تیشه بر ریشه اعتیاد می زند. به قول اندیشمند شهید و استاد بزرگ مطهری (ره ): "راز این که اکثر جانی های دنیا معتاد به یک سلسله سرگرمی های خیلی شدید از قبیل مصرف تریاک، هروئین، مشروبات الکلی و قمار هستند، این است که می خواهند از خودشان فرار کنند. مثل این که درونشان پر از مار و عقرب است و دایم او را می گزند و این اعتیاد ها مانند مرفینی است که به انسانی که از شدت درد می نالد تزریق می کنند تا درد را احساس نکند. این بدبختی بزرگی است که انسان نتواند خودش را آنچنان بسازد تا بتواند با خودش خلوت کند. برعکس بیشتر اهل صلاح و تقوی و اخلاق (نمازگزاران) و آنهایی که ندای وجدانشان را همیشه می شنوند، معتاد به اینها نیستند و از هر چه که آنها را از خودشان منصرف می کند، فرارمی کنند. دلشان می خواهد، خودشان باشند و در خودشان فکر کنند، چون عالم درونشان از عالم بیرونشان واقعی تر و سالم تر است." (2)