نماز
نماز

نماز

ز

احادیثی دررابطه با قنوت نماز

1926 - سجده پیامبر (ص ) بعد از خواب 

قال الباقر - علیه السلام -
ما استیقظ رسول الله -صلى الله علیه وآله - من نوم قط الا خر لله - عزوجل - ساجدا 
هیچ گاه رسول خدا (ص ) از خواب برنخاست ، جز آن که در پیشگاه خداوند به سجده مى افتاد. (بحارالانوار، ج 16، ص 253).

 1927 - نهایت فروتنى و خضوع
قال الصادق - علیه السلام -
ولسجود على الارض افضل ، لانه ابلغ فى التواضع و الخضوغ لله - عزوجل - 
سجده کردن بر زمین برتر است زیرا این عمل در فروتنى و اظهار خضوع در پیشگاه حق تعالى بلیغ ‌تر مى باشد. (علل الشرایع ، ص 164). 

 

 1928 - راز سجده بر آدم
قال تعالى : یا آدم ! انما امرت الملائکة بتعظیمک بالسجود لک اذ کنت و عاء لهذه الانوار، و لو کنت ساءلتنى بهم قبل خطیئتک ان اعصمک منها و ان افطنک لدواعى ابلیس حتى تحرز منها لکنت قد جعلت ذلک 
خداوند متعال به حضرت آدم (ع ) فرمود: اى آدم ! البته به عنوان عظمت تو، فرشتگان را دستور دادم تا در برابرت سجده کنند، به خاطر آن که در ذات و سرشت تو، نور ولایت جاى دارد و چنانچه پیش از نافرمانى ، مرا (به نام ) آنان مى خواندى که تو را حفظ کرده و وسایلى که شیطان بدان گمراه مى کند و به تو بنمایانم تا از آن دورى جویى ، چنین مى کردم . (بحارالانوار، ج 11، ص 192).

 1929 - شهادت جایگاه سجده در قیامت 
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما من رجل یجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض لا شهدت له بها یوم القیامة 
هرانسانى که پیشانى خود را براى سجده بر قطعه اى از زمین بگذارد، آن زمین در روز قیامت به نفع وى شهادت خواهد داد. (وسائل الشیعه ، ج 3،ص 474، مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175).

 1930 - فریاد شیطان
قال الصادق - علیه السلام -
ان العبد اذا سجد فاطال السجود نادى ابلیس 
وقتى بنده به سجده افتاد و سجده اش را طول داد، شیطان فریاد زد. (اصول کافى ، ج 3، ص 264).

 1931 - سجده طولانى و فریاد شیطان
قال الصادق - علیه السلام -
ان العبد اذا اطال السجود حیث لایراه احد، قال الشیطان و اویلاه اطاعوا و عصیت و سجدوا و اءبیت 
به درستى انسان هنگامى که سجده را طولانى کرد، فریاد شیطان بلند مى شود که : واى بر من ،! آنها اطاعت خدا کردند و من عصیان کردم آنان سجده کردند و من نافرمانى کردم . (بحارالانوار، ج 85، ص 163).

 1932 - حق سجود
قال الصادق - علیه السلام -
ماخسر والله من اتى بحقیقة السجود و لو کان فى العمر مرة واحدة 
به خدا قسم کسى که حق سجود را به جاى آورد و سجده حقیقى کند به هیچ وجه عنوان زیان ، متوجه او نشود، گرچه در تمام مدت عمر چنین سجودى را یک بار به جاى آورد. (بحارالانوار، ج 85، ص 136).

 1933 - اثر سجده بر تربت حسین (ع )
قال الصادق - علیه السلام -
السجود على تربة الحسین - علیه السلام - یخرق الحجب السبع 
سجده بر تربت امام حسین (ع ) هفت پرده و مانع را مى شکافد. (بحارالانوار، ج 101، ص 135).

 1934 - اسرار سجده کردن
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره
فاذا سجد قال الله تعالى لملائکته : یا ملائکتى ! اما ترون کیف تواضع بعد ارتقائه ؟ و قال لى : و ان کنت جلیلا مکینا فى دنیاک ، فانا ذلیل عند الحق اذا ظهرلى ؟ سوف ارفعه بالحق و ادفع به الباطل 
وقتى (بنده ) سجده کرد، خداوند خطاب به ملائکه مى فرماید: ملائکه من ! آیا نمى بینید چگونه بنده ام بعد از ارتقاء تواضع مى کند و براى من مى گوید: اگر تو صاحب جلالت و مکنت در دنیا هستى ، پس من خوار در نزد تو هستم ؟ (خداوند فرماید:) به زودى او را از طریق حق بالا مى برم و به وسیله او باطل را دفع مى کنم .(بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1935 - سجده مایه تقرب 
قال على - علیه السلام -
اقرب مایکون العبد من الله اذا سجد 
نزدیک ترین چیزى که بنده را به خدا نزدیک مى کند سجده است . (بحارالانوار، ج 82، ص 233).

 1936 - راز سر برداشتن از سجده اول
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
فاذا رفع راءسه من السجدة الاولى قال تعالى : یا ملائکتى ! اما ترونه کیف قال : ((وانى و ان تواضعت لک فسوف اخلط الانتصاب فى طاعتک باذل بین یدیک 
سپس زمانى که سر از سجده اول برداشت ، خداوند خطاب به ملائکه اش مى فرماید: اى ملائکه من ! آیا نمى بیند اورا که چگونه مى گوید: و به درستى که من به زودى تواضع در مقابلت را با ذل و کوچکى خواهم گمارد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1937 - سر سجده دوم
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره
فاذا سجد ثانیة : قال الله تعالى لملائکة : اما ترون عبدى هذا! کیف عاد الى التواضع لى ؟ لاعیدن الیه رحمتى 

و هنگامى که سجده دوم را به جا آورد، خداوند تعالى خطاب به ملائکه خود مى گوید: آیا این بنده مرا نمى بینید که چگونه براى من تجدید تواضع نمود؟ هر آینه رحمت خدا را براى او اعاده خواهم کرد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1938 - راز سر برداشتن از سجده دوم
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
فاذا رفع راءسه قائما قال الله تعالى : یا ملائکتى ! لارفعته بتواضعه کما ارتفع الى صلاته 
پس زمانى که (بنده ) سرش را (سجده دوم ) بلند کرد و ایستاد، خداوند تعالى مى فرماید: اى ملائکه من ! هر آینه او را به خاطر تواضعش در مقابل من رفعت خواهم کرد، چنان که نماز او به سوى من بالا خواهد آمد. (بحارالانور، ج 82، ص 221).

 1939 - فلسفه سجده بر خاک 
قال على - علیه السلام -
و لما فى ذلک من تغیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا 
هنگامى که انسان نماز مى خواند، ساییدن گونه ها به خاک نشانه تواضع و گذراندن اعضاء شریف بر زمین دلیل کوچک و حقارت است . (نهج البلاغه ، خطبه 192).

 1940 - نزدیک ترین حالت بنده به پروردگار
قال الصادق - علیه السلام -
اقرب ما یکون العبد الى الله - عزوجل - و هو ساجد، قال الله ، عزوجل -: ((واسجد و اقترب )) 
نزدیک ترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتى است که در سجده است خداوند فرمود: ((سجده کن و تقرب جوى )). (روضة المتقین ، ج 2، ص 38).

 1941 - روح سجده
قال الصادق - علیه السلام -
و السجود النفسانى فراغ القلب من الفانیات و الاقبال بکنه الهمة على الباقیات و خلع الکبر و الحمیة و قطع العلائق الدنیویة و التحلى بالخلائق النبویة 
سجده نفسانى (که روح سجده است ) روها بودن دل از امور فناپذیر و روى آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بیجا و قطع همه علایق دنیوى و آراسته شدن به اخلاق نبوى است . (غرر الحکم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه ).

 1942 - سجده قبل از طلوع آفتاب 
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
و اما صلاة الفجر فان الشمس اذا طلعت تطلع على قرن شیطان فامرنى ربى ان اصلى قبل طلوع الشمس ، صلاة الغداة و قبل ان یسجد لها الکافر لتسجد امتى الله - عزوجل - و سرعتها احب الى الله - عزوجل - و هى الصلاة التى تشهدها ملائکة اللیل و ملائکة النهار 
اما نمازصبح ، پس هنگامى که آفتاب طلوع کرد، مثل این که بر شاخهاى طلوع مى کند پروردگارم مرا امر فرموده که قبل از طلوع خورشید، و قبل از آن که کافر براى آفتاب سجده کند، نماز صبح بخوانم ؛ تا آن که امتتم براى خداوند سجده نمایند و زود به جاى آوردن آن در پیشگاه خداوند محبوب تر است این نمازى است که ملائکه شب و روز شاهد آن مى باشند. (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 9).

 1943 - اثر سجده فراوان
عن الصادق - علیه السلام -
جاء رجل الى رسول الله -صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله ! کثرت ذنوبى و ضعف عملى فقال رسول الله -صلى الله علیه وآله -: اکثر السجود فانه یخط الذنوب کما یحط الریح ورق الشجر 
از حضرت امام صادق (ع ) روایت شده است که مردى پیش پیامبر (ص ) آمدو گفت : یا رسول الله ! گناهان من بى شمار است ولى عمل نیک من اندک است پیامبر گراى اسلام (ص ) فرمود: سجده فراوان به جاى آور؛ زیرا سجده گناهان را دور سازد همچنان که باد برگ درخت را مى ریزاند. (بحارالانوار، ج 85، ص 162، امالى صدوق ، ج 76، حدیث 11).

 1944 - علت عدم جواز سجده بر غیر زمین
عن هشام بن الحکم قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام - اخبرنى عما یجوز السجود علیه و عما لایجوز؟ قال : السجود لایجوز الا على الارض اما انبتت الارض الا ما اکل و لبس فقلت له : جعلت فداک ما العلة فى ذلک ؟ قال : لان السجود هو الخضوع لله - عزوجل - فلاینبغى ان یکون على ما یؤ کل و یلبس لان ابناء الدنیا عبید ما یاءکلون و یلبسون والساجد فى سجوده فى عبادة الله - عزوجل - فلا ینبغى ان یضع جبهته فى سجوده على ابناء الدنیا الذین اغتروا بغرورها و السجود على الارض افضل لانه ابلغ فى التواضع و الخضوع لله - عزوجل -؛ 
هشام بن حکم مى گوید: به امام صادق (ع ) عرض کردم : بر چه چیز سجده جایز است و بر چه چیز جایز نیست ؟ حضرت فرمود: سجده تنها بر زمین و رستنى هایى که خوردنى و پوشیدنى نباشند، جایز است عرض کردم : فدایت گردم ! علت این امر چیست ؟ حضرت فرمود: چون سجود، فروتنى و خضوع براى خداوند - عزوجل - است و سزاوار نیست که بر خوردنى ها و پوشیدنى ها باشد، زیرا دنیا پرستان بنده خوارک و پوشاک خودهستند و کسى که سر به سجدته گذارده ، در حال عبادت خدا است . پس شایسته نیست بر آنچه که دنیاطلبان را فریفته ، سجده کند و سجده بر زمین برتر است ، زیرا این سجده ، منتها مرتبه فروتنى و خضوع براى خداوند است . (بحارالانوار، ج 85، ص 147).

 1945 - عظمت سجده
قال على - علیه السلام -
لویعلم لاالمصلى ما یغشاه من جلال الله ما سره ان یرفع راءسه من السجود 
اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهى است هرگز راضى نمى شود که سر از سجده بردارد. (بحارالانوار، ج 82، ص 207، میزان الحکمه ، ج 5، ص 379).

 1946 - آداب سجده
قال على - علیه السلام -
السجود الجسمانى هو وضع عتائق الوجوه على التراب و استقبال الارض بالراحتین و الکفین و اطراف القدمین مع خشوع القلب و اخلاص النیة 

سجده کردن بدنى ، گذاشتن جاهاى نیکوى صورتها بر خاک و روى آوردن به زمین با دو کف دست و کناره هاى دو پا، همراه خشوع دل و پاکى نیت است . (غرر الحکم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه ).

 1947 - اسرار ذکر سجده
قال الصادق - علیه السلام -
فقال : ارفع راءسک فرفعت راءسى ؛ فنظرت الى شى ء ذهب منه عقلى فاستقبلت الارض بوجهى ویدى فاءلهمت ان قلت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) لعلو ما راءیت فقلتها سبعا فرجعت الى نفسى کلما قلت واحدة منها تجلى عنى الغشى ء؛ فقعدت فصار السجود فیه ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) و صارت القعدة بین السجدتین استراحة من الغشسى و علو ما راءیت فالهمنى ربى - عزوجل - و طالبتنى نفس ان ارفع راءسى ؛ فرفعت فنظرت الى ذلک العلو فغشسى على فخررت لوجهى و استقبلت الارض بوجهى ویدى و قلت ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) فقلتها سبعا ثم رفعت راءسى فقعدت قبل القیام لاثنى النظر فى العلو فمن اجل ذلک صارت سجدتین و رکعة و من اجل ذلک صار القعود قبل القیام قعدة خفیفة 
پس فرمود: ((سربردار)) سر برداشتم ، چیزى دیدم که از آن عقلم از سررفت ، و به صورت و دو دست بر زمین قرار گرفتم ؛ پس الهام شده به سبب علو آنچه دیدم گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) (منزه است پروردگار برتر من و سپاس او راست ) این را هفت بار گفتم ؛ پس به خود آمدم هربارکه مى گفتم حالت غشوه از من باز مى شد. آنگاه نشستم از این رو ذکر ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) در سجده قرار داده شد و نشستن بین دو سجده ، استراحتى شد از آن غشوه و عظمت و والایى آنچه دیدم پس پروردگار به من الهام فرمود و خود نیز خواستم که سربلند کنم ، سربرداشتم و به آن علو و عظمت نگریستم وبیهوش شدم و بر زمین افتادم و با صورت و دو دست رو به زمین کردم و گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) این را هفت مرتبه گفتم آن گاه سربرداشتم و پیش از ایستادن نشستم تا بار دیگر به آن علو و عظمت نظر کنم از این رو (در هر رکعت نماز) دو سجده و یک رکوع مقرر شد و نیز نشستن قبل از قیام ، نشستنى کوتاه مقرر گردید. (علل الشرایع ، ج 2، ص 312).

 1948 - ایمنى از بیمارى و درد و آفت 
فى الحدیث :
ان موسى خر ساجدا لله فاوحى الله تعالى الیه ارفع راءسک یاموسى و امر یدک فى موضع سجودک و امسح بها وجهک و ما نالته من بدنک فانه امان من کل سقم و داء و افة وعاهة 
موسى (ع ) در پیشگاه خدا به سجده افتاد و حق تعالى به او وحى فرمود: اى موسى ! سر بردار و دست خود را به سجده گاه بکش و به صورت و آنچه از بدنت که دسترست باشد به مال ، که آن موجب ایمنى از هر بیمارى و درد آفت است . (سفینة البحار، ج 1، ص 599).

 1949 - ذکر سجده
فى الحدیث :
لما نزل قوله سبحانه : ((سبح اسم ربک الاعلى )) قال رسول الله -صلى الله علیه وآله - اجعلوها فى سجودکم 
هنگامى که کلام الهى ((سبح اسم ربک الاعلى )) نازل گشت ، رسول الله (ص ) فرمود: آن را در سجودتان قرار دهید، یعنى ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )).(بحارالانوار، ج 58، ص 34).

 1950 - آثار سجده حقیقى
عن مصباح الشریعة ، قال الصادق - علیه السلام -
ماخسر و الله من اتى بحقیقة السجود و لو کان فى العمر مرة واحدة و ما افلح من خلا بربه فى مثل ذلک الحال تشیبها بمخادع نفسه غافلا لاهیا عما اعده الله للساجدین من انس ‍ العاجل و راحة الاجل ولابعد عن الله ابدا من احسن تقربه فى السجود ولاقرب الیه ابدا من اساء ادبه و ضیع حرمته بتعلق قلبه بسواه فى حال سجوده فاسجد سجود متواضع لله تعایل ذلیل ، علم انه خلق من تراب یطاءه الخق و انه اتخذک من نطفة یستقذرها کل احد؛ و کون و لم یکن و قد جعل الله معنى السجود سبب التقرب الیه بالقلب و السر و الروح فمن قرب منه بعد من غیره الاترى فى الظاهر انه لایستوى حال السجود الا بالتوارى عن جمیع الاشیاء والاحتجاب عن کل ما تراه العیون ؟ کذلک امر الباطن فمن کان قلبه متعلقا فى صلوته بشى ء دون الله تعالى فهو قریب من ذلک الشى ء بعید عن حقیقة ما اراد الله منه فى صلوته قال الله - عزوجل - ((ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه )) و قال رسول الله -صلى الله علیه وآله - قال الله تعالى : لااطلع على قلب عبد فاعلم فیه حب الاخلاص لطاعتى لوجهى و ابتغاء مرضاتى الا لولیت تقویمه و سیاسته و من اشتغل بغیرى فهو من المستهزئین بنفسه و مکتوب اسمه فى دیوان الخاسرین .
به خدا سوگند! آن کس که هرچند یک بار در تمام عمر، حقیقت سجده را به جاى آورد زیان نبرد و آن کس که همانند کسى که خود را مى فریبد، با حالت غفلت و بازیچه گرفتن آنچه خدا براى سجده کنندگان فراهم نموده است یعنى انس (با او) در حال (دنیا) و راحت و آسایش در آینده (آخرت ) با پروردگار خود خلوت کند، رستگار نشد و کسى که در سجده به خدا نیکو تقرب جست از خدا دور نشد و کسى که به خدا سوء ادب کرد و با دلبستگى به غیر او در جسده ، حرمت او را از بین برد، به مقام قرب او نرسد، پس سجده کن (همانند) سجده آن کسى که در برابر خداوند تعالى متواضع و خوار است و مى داند که از خاکلى آفریده شده که خلق بر آن پا مى نهند و خدا او را از نطفه اى که همه آن را کثیف و نجس مى دانند آفریده ؛ و مى داند که نبود و (به دست آفریدگار) به وجود آمد و همانا خداوند معناى (حقیقت ) سجده را سبب نزدیکى جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد؛ پس کسى که به او نزدیک شود، از غیر او دور گردد آیا نمى بینى که درظاهر سجده شکل نمى گیرد مگر آنکه همه چیز از نظرات پنهان گردد و هرچه دیدگان مى بینند از تو محجوب شود؟ همچنین است امر باطن ، پس هرکس در نماز، دلبستگى به چیزى جز خدا داشته باشد به همان چیز نزدیک و از حقیقت آنچه خداوند درنماز او از او خواسته ، دور است . خداوند فرموده است : ((خدا براى احدى دو قلب در باطنش قرار نداده است )) و رسول الله -صلى الله علیه وآله - فرمود: ((خداوند فرموده است : بر قلب بنده اى واقف نشوم که در آن حب طاعت مخلصانه براى من و جهت کسب رضاى من بدانم (بیابم ) مگر آنکه تنظیم و تدبیر امور او را متصدى شوم و هرکس به غیر من دل مشغول دارد از آنها است که خویشتن را به مسخره گرفته اند، و نامش در دفتر زیان کاران نوشته و ثبت است . (مصباح الشریعة ، باب 16، بحارالانوار، ج 82، ص 136).

 1951 - سجده طولانى و نجات از آتش 
قال على - علیه السلام -
طول القنوت و لسجود ینجى من عذاب النار 
قنوت و سجده طولانى در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات مى دهد. (تصنیف غررالحکم ، ص 175، حدیث 3335).

 1952 - امام سجاد (ع ) و حقیقت سجده
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
کان على بن الحسین - علیهما السلام - اذا قام الى الصلوة ، تغیر لونه فاذا سجدلم یرفع راءسه حتى یرفض عرقا 
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ایستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت سربرنمى داشت تا آنکه عرق از وى مى ریخت . (فروع کافى ، ج 3، ص 300).

 1953 - فلسفه دو سجده
قال على - علیه السلام -
انه سئل ما معنى السجدة الاولى قال : تاءویلها اللهم انک منها خلقتنا یعنى من الارض ، و تاءویل رفع راءسک : و منها اخرجتنا و السجدة الثانیة : والیها تعیدنا و رفع راءسک و منها تخرجنا تارة اخرى 
از امام على (ع ) از فلسفه اول سؤ ال شد، فرمود: سجده اول به این معنا است که خدایا! اصل ما از خاک است و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا! ما را ازخاک خارج کردى و معناى سجده دوم این است که خدایا! دوباره ما را به خاک برمى گردانى و سر برداشتن از سجده دوم ، به معناى این است که خدایا! یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى کرد.(المحجة البیضاء، ج 1، ص 391).

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.